مناجات محرمی با امام زمان عج الله تعالی فرجه
خدا کند که شود با تو همزبان دل من وگرنَه غصۀ نامَحرمی است قاتل من بـرای بی کـسی ام هـمـدلی نـمی جـویم سزاست اینکه شما حل کنید مشکل من خدا کند که مرا لحظه ای رهـا نکـنی و گرنه نفس شود همنـشین غـافل من فـدای طرز نگاهت که مَحـرمم سازد مُحـرّم است نگاهی به گـوشۀ دل من هـنـوز مـایـه نـدارم که گـویـمـت آقـا بـیا دَمـی قـدمی سـیّـدی به منـزل من اگر که آمد و رفـتم هَدَر رود چه کنم امید اینکه تو باشی تـمام حـاصل من چه شام های درازی که داده ام از کف نداد بوی حضور تو عـطر محفل من نشد کـنـار تو یک عمـر بنـدگی بکنم نشد مـلازمت حـضرت تو شامل من اگر سزاست شود جان من فدای شما خدا کند که نگویی که نیست قابل من خـدا کـنـد هـمۀ عـمـر با شـمـا بـاشـم شـهـیـد راه شـهـیـدان کــربــلا بـاشـم |